پایان انتظار 37 ساله، بازگشت پیکر مطهر شهید سید علاءالدین اسدپور
پیکر مطهر این شهید بزرگوار روز شنبه 15 اردیبهشت 1403 مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع) در زرقان و کربال تشییع و در مزارش در روستای کورکی دفن می گردد. در ادامه زندگینامه این شهید مظلوم که چند سال پیش در مصاحبه با مادر بزرگوارشان تهیه شد، تقدیم می گردد:
بسم رب الشهداء والصدیقین
زندگینامه شهید بزرگوار سید علاءالدین اسدپور
شهید سید علاءالدین اسدپور فرزند سید حسین در سال 1349 در روستای آقاجَلو کربال از توابع زرقان فارس در خانواده ای پرجمعیت و مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود، شغل پدر و خانواده او کشاورزی بود ، شهید نیز از کودکی به والدینش در امور کشاورزی و دامداری کمک می کرد و همزمان درس نیز می خواند، او تحصیلات دوره راهنمائی خود را در داریون گذراند و اگرچه بارها تصمیم گرفته بود به رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل بپیوندد ولی بخاطر سن کم او را نمی پذیرفتند تا اینکه تقریباً در آخرین سال جنگ تحمیلی با اصرار و خواهش به مدافعان دین و ناموس وطن پرداخت و پس از چند ماه آموزش به اهواز رفت و کلاً سه بار به جبهه اعزام شد، که در آخرین بار که بیست روز طول کشید در جنگ با کفار بعثی به بزرگترین آرزویش که چون اجدادش شهادت در راه خدا بود نائل شد. شهادت این رادمرد با ایمان در تاریخ 23/3/1367 در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در کربلای شلمچه اتفاق افتاد و پیکر مطهرش هیچگاه به وطن باز نگشت.
خانم کبری کدخدا مادر گرامی شهید سید علاءالدین اسدپور در مورد خانواده و فرزند شهیدش می گوید: چهار پسر و هفت دختر داشتم که به جز شهید، یک پسر و دخترم نیز از دنیا رفته اند، شوهرم هم پنج سال پیش فوت کرده است، شهید سید علاءالدین بسیار باغیرت و شجاع و پرکار و دلسوز بود، سه بار از طریق بسیج زرقان به جبهه رفت، 17 ساله بود که شهید شد، شهادتش به دلم اثر کرده بود، همان روز که خبر شهادتش را آوردند از صبح فکر میکردم یک نفر در اطرافم جیغ می کشد و بلند بلند گریه می کند ولی همه جا ساکت بود و به محض اینکه چند نفر از زرقان آمدند فهمیدم می خواهند خبر شهادت پسرم را بدهند ولی فکر نمی کردم مفقود شده باشد، بعد از سی چهل سال هنوز منتظریم پیکرش برگردد، یک مزار برایش در کورکی (روستای مجاور) درست کرده اند که برای زیارتش به آنجا می رویم ولی از خدا میخواهیم پیکرش برگردد، چند نفر از بچه های خودمان در آخرین لحظات او را دیده اند، پسردائی اش، دهقان کدخدا و الیاس خداشناس و اُرُج کوهپایه با او بوده اند که شهادتش را تأیید کرده اند. . .
وصیت نامه شهید علاء الدین اسدپور
به فکر جنگ باشید که حیثیت کشور در خطر است، ما که مرگی در پیش داریم چه بهتر به جبهه های حق علیه باطل برویم و از اسلاممان دفاع کنیم. مردن در رختخواب برای ما که جنگ داریم ننگ است، چه بهتر که در راه هدفمان کشته شویم، ما به جبهه های حق علیه باطل بشتابیم تا جلو این مزدوران بعثی بایستیم و نگذاریم آنها بیایند و به شهرهایمان صدمه بزنند.
مادر امیدوارم که از کشته شدن فرزند خوشحال شوی و همیشه مثال زینب صبور باش و امیدوارم که گریه بلند نکنی براستی که چنین فرزندی داشتی و در این راه دادی و بدان که اگر من شهید شدم مردم می آیند و تو را دلداری می دهند آنها را گرامی دار و به آنها احترام فراوان بگذار. والسلام - سید علاء الدین اسد پور