شهید شیخ فضل الله نوری، مظلوم ترین شهید معاصر
هوالجمیل
مظلوم ترین شهید معاصر
گریزی به شخصیت و شهادت شیخ فضل الله نوری، با استمداد از روح متعالی علامه امینی در کتاب شریف شهداء الفضیله
شهیدی ز تو نیست مظلوم تر
بُود حقت از شمس معلوم تر
شهیدی عظیم و شهیدی علیم
غریب و ادیب و فقیه و فهیم
شدی متهم در همه دادگاه:
«به اصلاح مشروطه، مشروعه خواه»
همین جرم مشروعه خواهی تو
بُود شاهد بی گناهی تو
سر دار فتنه، برای جهول
شدی واعظ دین سبز رسول
ولی با کف و سوت و با هلهله
به رقص و به مستی و با ولوله
بریدند وعظ و پیام تو را
که سازند گم، رسم و نام تو را
گروهی ز بیگانگان جیره خور
شکم هایشان از حرامات، پر
گروهی به ظاهر تجدد پرست
گروهی به رسواگری، چیره دست
به دارت کشیدند عیسا صفت
به معراج رفتی مسیحا صفت
رسولان، به تو، گریه با افتخار
نمودند بر منبر سرخ دار
ولی هملباسان تو در سکوت
گروهی شدند محو نحو و قنوت
اهانت، شرارت، شماتت، ز جهل
جسارت، رذالت، خباثت، ز اهل
شنیدی و دیدی، پس از مرگ نیز
نمودند با پیکر تو ستیز
جهالت، تو را طعمهٔ دار کرد
رذالت، به نعش تو ادرار کرد
ببخش ای شهید غریب و عزیز
که گفتم حقیقت چنین تند و تیز
بسی سعی کردم نگویم سخن
شکستم بسی واژگان در دهن
ولی مثل آن سرور بی کفن
لگدمال شد از تو، رأس و بدن
به مرگ تو، غم، مطرب آورده بود
رسانه، چه جادوگری کرده بود
به جرمی که فتوای حق داده ای
به امر خدا، رای حق داده ای
حکومت ، به زعم تو، خودکامگی است
شریعت ، بُن مُلک آزادگی است
نه رفتی سفارت، نه کردی فرار
نه با پرچم روس بستی قرار
علیه تو افسانه ها ساختند
و در بین مخلوق، انداختند
چنان داغ شد شایعات و دروغ
که شد دیده ی مؤمنان بی فروغ
نبستی چو بیعت به بیگانگان
شدی، بی گنه، سوی مسلخ، روان
به میلاد-جشن علی، پاک باز
شدی پرچم شیعه در اهتزاز
پس از تو، اهانت به دین شد شروع
و شد ننگ مردم، اصول و فروع
پس از تو بسی مجتهد کشته شد
به خون، صحن و محراب، آغشته شد
ندیدم شهیدی به این حد غریب
گرفتار دجال مردم فریب
پس از مرگ تو نیز نابخردان
نوشتند در هجو تو، داستان
کثیر است اوصاف حرمان تو
بُود این گریزی به هجران تو
وجودت به خلد برین شاد باد
ره فضل و جهد تو آباد باد
والسلام
سروده شده در مسیر بازگشت از کربلای معلی در مراسم راهپیمایی عظیم اربعین که به نیابت از شهدا و علامه امینی و شیخ شهید انجام شد.
شنبه 25 مرداد 1404 محمد حسین صادقی، زرقان فارس