سال ١٤٠٣، سال مقاومت، بحران، شهادت و....
مقاومت برخاسته از سال سخت
سال ۱۴۰۳ تقابل دو مکتب فکری و فرهنگی بود، مکتب مادهگرا با مکتب معنویگرا. مکتب خور و خواب و خشم و کشتار کودکان با مکتب مقاومت و عزت و شهادت. آن سخن رهبر انقلاب که ما قویتر شدهایم و مقاومت زنده است، حقیقتی جاودانه است که هیچچیز نمیتواند آن را تغییر دهد
فاطمه بصیری
جوان آنلاین: سال ۱۴۰۳ تقابل دو مکتب فکری و فرهنگی بود، مکتب مادهگرا با مکتب معنویگرا. مکتب خور و خواب و خشم و کشتار کودکان با مکتب مقاومت و عزت و شهادت. آن سخن رهبر انقلاب که ما قویتر شدهایم و مقاومت زنده است، حقیقتی جاودانه است که هیچچیز نمیتواند آن را تغییر دهد. رهبران مقاومت ماندهاند و منکران آنان رفتهاند. سیدحسن زنده است و قاتلان او گویی که هرگز نبودهاند. داستان دنیا و آخرت است: دنیا گویی که هرگز نبوده است و آخرت گویی هرگز نبوده که نباشد! این سخن مولای ما حسین است که این راه را پیش روی ما گذاشت و این دبستان فکری و فلسفی و عرفانی را در مقابل ما گشود. اکنون ما شکستناپذیریم و دنیا مقابل ما تحقیر شد. تمامی بمبها و دلارها و هواپیماهای جنگی مقابل ما تحقیر شدند. شیوخ دنیادوست و انگلوساکسونهای دنیاپرست و غرب و شرق محافظهکار همگی مقابل ما تحقیر شدند. آن جوان دانشجوی مسیحی در غرب که موقعیت خود را بهخطر انداخت و از فلسطین و مقاومت حمایت کرد، سربلند شد و آن دادگاه و محکمهای که او را محکوم کرد، تحقیر شد. پرچمی برافراشته شد که هرگز فرونخواهد افتاد و سربلندی ما هرگز فروکوفته نخواهد شد. سال ۱۴۰۳ به همین حجت سال تحقیر آنها و افتخار ما بود.
در بستر جنگ غزه و ورود تمامقد محور مقاومت در رویارویی با جبهه صهیونیستی- امریکایی حوادث و رویدادهایی اتفاق افتاد که سبب تغییرات بنیادین در تحولات غرب آسیا شد. به طور دقیقتر، وقایع جدید هم تجربهها و آسیبشناسیهای متعددی را در اختیار مقاومت قرار داد و هم فرصتها و روزنههای جدیدی را برای تشکیلات مقاومت به وجود آورد، به همین دلیل کشور و محور مقاومت در مقطع زمانی حساسی به سر میبرند و هر گونه تصمیمگیری در این رابطه آینده جمهوری اسلامی و مقاومت را تعیین خواهد کرد.
شهادت رئیسجمهور و تداوم مسیر تغییرناپذیر ایران
سال گذشته در امتداد تلاشهای خستگیناپذیر سالهای پیش رئیسجمهور فقید کشور، امید و عزت را برای ایران به ارمغان آورده بود، به همین دلیل بود که رهبر معظم انقلاب، وی را همتراز با امیرکبیر دانستند و تلاش بیوقفه برای حل مشکلات تودههای مردم، اعتقاد عمیق به تواناییهای داخلی، صراحت در اعلام مواضع دینی و انقلابی، رعایت تعامل و عزتمندی در سیاست خارجی، اهتمام به اجرای طرحهای بزرگ، تواضع و بردباری و معنویت و ذکر و توسل را از ویژگیهای برجسته فردی و کاری شهید رئیسی خواندند، اما دیری نپایید که به واسطه حادثه تلخ سقوط بالگرد رئیسجمهور عزیز، قوه محرکه دولت امیدبخش و مردمی از حرکت باز ایستاد و روز تلخی در تقویم ایران رقم خورد.
این حادثه بعد از عملیات «وعدهصادقیک» صورت گرفت و دشمنان گمان کردند با ایجاد شبهه و اختلال در امنیت داخلی که پس از ترور اسماعیل هنیه تشدید شد، میتوانند در محاسبات ایران برای مقابله با رژیم خللی وارد کنند، اما سکانداری رهبر معظم انقلاب سبب باطل شدن هر گونه خیالپردازی در مورد ایران شد.
بازسازی مقاومت و ناکارآمدی راهبرد ترور
از مهمترین وقایع سال گذشته، ترور شخصیتهای برجسته محور مقاومت از سوی رژیمصهیونیستی و با همکاری امریکا با هدف ضربه زدن به بدنه آن بود. به شهادت رساندن مستشاران ایرانی از جمله سردار محمدرضا زاهدی و عباس نیلفروشان و به دنبال آن شهادت اسماعیل هنیه و یحیی السنوار از حماس و شهادت سیدحسن نصرالله و هاشم صفیالدین و همچنین شهادت فرماندهان ارشد حزبالله همچون ابراهیم عقیل، فؤاد شکر و علی الکرکی در زمره همین راهبرد قرار دارد.
گرچه فقدان این رهبران به مقاومت خدشه وارد کرده، اما نتوانسته است موتور محرکه آن را از حرکت باز دارد یا تغییری در رویکرد آنها ایجاد کند، زیرا هسته مقاومت طوری طراحی شده که به سرعت قابلیت بازیابی و بازسازی خود را پیدا کرده و حیات دوبارهای را آغاز میکند. از سوی دیگر، راهبرد ترور سالیان بسیاری است که از سوی اسرائیل دنبال میشود، اما تجربههای موجود در آن بر انگیزه بدنه مقاومت افزوده و آن را قویتر کرده است. به اعتراف تحلیلگران صهیونیست حزبالله پس از شهادت عماد مغنیه دارای تشکیلات قدرتمندتر، فعالتر و کشندهتر از قبل شده که ناکارآمدی سیاست ترور را نشان میدهد.
وعدههای صادق و تغییر در معادلات منطقه
یکی از نقاط عطف در ترتیبات امنیتی منطقه که شرایط جدیدی را پیش روی مقاومت قرار داد، رویارویی مستقیم ایران با رژیمصهیونیستی در سال گذشته است. اثربخشی تهدیدات ایران در خانه رژیمصهیونیستی موجب شکست در طرحریزیهای پیشین امریکا شد و صفبندی جدیدی را در مقابل جبهه
امریکایی- صهیونیستی شکل داد.
این مانور نه تنها یک تمرین نظامی، بلکه یک پیام استراتژیک به اسرائیل و متحدانش بود و تأثیر قابل توجهی بر معادلات منطقه گذاشت. ایران با این اقدام، تهدیداتش علیه رژیمصهیونیستی و امریکا را عملی کرد و اعلام داشت هر گونه اقدامی علیه امنیت ایران و مقاومت با پاسخ فوری و کارآمد ایران مواجه خواهد شد. پاسخهای ضعیف و نامتوازن رژیمصهیونیستی هم در قبال حملات ایران نشان داد نه تنها رژیمصهیونیستی بلکه امریکا برای عملی کردن تهدیداتش علیه ایران به طور عمیقی تردید دارد.
گسترش توقفناپذیر مقاومت در سال جدید
پس از وقایع پیچیده پسا ۷ اکتبر، ارزیابی مقاومت از دو جهت توسعه و ترمیم مورد توجه دشمنان قرار گرفته است. تردیدی نیست، نسلکشی و جنایات آشکار رژیمصهیونیستی سبب تحول عمیقی در دیدگاه افکارعمومی نسبت به رژیم و شریک آهنینش امریکا شد. امریکا با هزینهکردهای سنگین سالهایی طولانی را صرف معرفی خود به عنوان مدافع ارزشهای انسانی، حقوق بشر و دموکراسی کرده بود، اما حمایتهای نظامی و سیاسی این کشور از ماشین کشتار رژیمصهیونیستی این تصویر جعلی را مخدوش کرد و خوی واقعی امریکا را بر همگان آشکار ساخت، از این رو مسیر نفوذ نرمافزاری امریکا در میان اذهان عمومی مسدود و در مقابل نظریه مقاومت مورد حمایت مردم واقع شد.
تظاهرات و اعتراضات گسترده علیه سیاستهای امریکا و رژیمصهیونیستی که همچنان در بستر رسانهها و محافل اجتماعی جریان دارد، به طور خودجوش بینش مقاومت را در میان مردم رواج داد، به همین دلیل امریکا نگرانیهای عمدهای را در رابطه با شکلگیری خودجوش ائتلافهای جدید مقاومت در منطقه همانند اردن و سوریه و حتی بحرین دارد.
علاوه بر آن، تداوم ماجراجوییها و جنگافروزیهای امریکا و رژیمصهیونیستی برای تضعیف مقاومت در لبنان، سوریه، عراق و یمن، انگیزه کافی را برای مقابله با جبهه مداخلهجو در میان مردم ایجاد کرده است. گفتنی است، ورود غیرمنتظره مقاومت یمن به صفوف جنگ و تهدیدی بیسابقه علیه رژیمصهیونیستی نشان داد مقاومت به طور نامحسوس در حال گسترش قدرتمند خود در منطقه است.
از سوی دیگر، مقاومت منطقه در حال آسیبشناسی و ترمیم قوای خود است. محور مقاومت با ترکیبی از نوآوری نظامی، همبستگی ایدئولوژیک و فرصتهای ژئوپلتیک، خود را در برابر امریکا و رژیمصهیونیستی بازسازی میکند. انعطافپذیری، ساختار غیرمتمرکز و تبدیل ضعفها به قوتها، کلید مقاومت آن است، با این حال حفظ وحدت داخلی و مدیریت تنشهای فزاینده منطقهای برای تداوم این راهبرد حیاتی است.
مقطع زمانی سرنوشتساز
امریکا میکوشد ایران را با هدف دور کردن از بازسازی مقاومت وادار به مذاکره کند. به گمان کاخسفید تنها راهی که میتواند محدودیتهای بسیاری را در زمینههای استراتژیک به ایران تحمیل کند، مذاکره خواهد بود، بنابراین از هر ابزاری برای رسیدن به آن استفاده میکند. به طور دقیقتر، امریکا تلاش میکند به تفاهمنامهای برای محدودکردن مؤلفههای قدرت ایران برسد، چراکه اجراییکردن تمام مفاد برجام و خسارت به تأسیسات هستهای از سوی دولت روحانی مبنای مهمی برای محاسبات امریکا در قبال توافق با ایران و تعیین راهحلی برای دستیابی به اهداف امریکا شده است، به خصوص که مدعیان اصلاحات همچنان بر مذاکرات اصرار دارند و سیگنالهای مثبتی را برای مذاکره به کاخسفید پمپاژ میکنند.
از سوی دیگر، همزمان با اراده مقاومت برای بازسازی خود، امریکا درصدد است خطوط نظامیاش در منطقه را تقویت کند که این امر مستلزم محدود یا مهارکردن مقاومت در منطقه است چراکه تنها نیروی بازدارنده در برابر تمامیتخواهی و مداخله سیاسی و نظامی امریکا مقاومت است.
اما در این بین، عملیاتهای «وعده صادق» توانست با توازنبخشی به قوا در منطقه، برای ایران و محور مقاومت بازدارندگی ایجاد کند و تغییری مهم در محاسبات امریکا به وجود آورد. نمایش قدرت رزمی و بروز اراده ایران برای ضربه جدی و بازدارنده به هر تهدیدی، توانست امریکا و رژیمصهیونیستی را مجاب کند تقابل نظامی مستقیم این رژیم با جمهوری اسلامی پیامدهایی جبرانناپذیر برای آنها در پی خواهد داشت.
بالقوهبودن عملیات «وعدهصادق ۳» به عنوان تهدیدی برای رژیمصهیونیستی و هراس امریکا از تشدید تنشها متغیر مهمی در بازنمایی واقعیت تشدید تهدیدات امریکا علیه ایران است، زیرا هر گونه رویارویی نظامی امریکا با ایران قابلیت شعلهورکردن آتش جنگی فراگیر در منطقه را دارد و بیشتر منافع امریکا در منطقه و رژیمصهیونیستی را به طور اساسی تهدید میکند، از این رو امریکا خود برای گریز از این مخمصه در آینده، از هر گونه جنگی با ایران اجتناب