دلنوشته های زیارت ومسیر مشهد،مهران۲و۳
هوالجمیل/ سحر ایستادیم برای نماز، حدود پنجاه تا اتوبوس از خراسان(ها) که تا چند دقیقه دیگر جای خود را به اتوبوسهای دیگر می دهند، در سرزمینی غریب و جمعیتی زیاد که ظاهراً همدیگر را نمی شناسند ولی خیلی هم خوب می شناسند چون همه نمازخوانند و مشکی پوش و تمام زنها و حتی دخترکان محجبه...
بساط دست فروشها و مغازه دارهای جاده هم کاملاً گرم است...
در مسجد جا نبود از نماز صبح خوان، اگر عشق امام حسین نبود اینها چکار داشتند در این نقطهٔ کویری در این ساعت از روز....
این است که حال انسان را خوب می کند و امید می بخشد و به شکر و سپاس وا می دارد
به یاد نوحه مشهور جنگ افتادم کهمیگفت: اینهمه لشکر آمده عاشق دیدار حسین....
هر مسافر حدود یک و نیم میلیون تومان کرایهٔ مشهد تا مهران داده است و چندین برابر باید خرج کند و کرایه بدهد تا پایان سفر زیارتی و آئینی و سیاسی اربعین... یعنی، سفر اربعین مجانی نیست، کسی هم مفتخور نیست، سختی های زیادی هم دارد، البته در عراق هم رایگان نیست، آنجا و اینجا فقط موکبهای مردمی خدمات رایگان دارند...
در مسجد به شهدا گفتم اینهمه از برکت خون شما گلهای سر سبد آفرینش است که روزگاری در کوهها و بیابانهائی غریب پرپر شدید، خاک بر سر مسئولینی که قدر شما را نمی دانند...
اینجا ایران است، مسئولینش خواب و مردمش بیدار... عراق هم همینطور... یا علی...
جایتان واقعاً سبز است هر لحظه در خاطرم و در کنارم. والسلام
سحر جمعه سوم شهریور ۱۴۰۲، صادقی، گرمسار
+++++++++
هوالجمیل
...خوشا جانی که جانانش حسین است
نزدیکای همدانیم با انبوه اتوبوسهای و ماشینهای شخصی و باری از استانهای شرقی و شمالی و مرکزی که همه عازم خسروی و مهرانند، حالا تازه هنوز خلوته، روز به روز شلوغتر میشه،.... آدم افتخار می کند که با این جمعیت همراهست، انگار حسین همین الان کمک خواسته و اینها دارند با سرعت میروند کمکش...
خوشا راهی که پایانش حسین است...
یا حسین