دلنوشته های زیارت ومسیر مشهد ،مهران ،یک
هوالجمیل/ سلام، شرمنده صب تا حالا در دسترس نبودم، خیلی گرفتار بودم، حالا تو ماشین بعد از یه چرتی وقت پیدا کردم برای نوشتن... این دو روز خیلی عالی و با حال بود، گُل به گُل روضه و مجلس، ....صفا... ، ...حال ... اونم توی حرم مطهر امام رضا قربونش برم...جاتون خیلی خالی بود، همه با یه دید دیگه به ما شیرازیا نگا میکردن، بعد از دو حادثه شاهچراغ، فکر میکردن ما از میدون جنگ برگشتیم،... وضع حجاب هم خیلی بد نبود تو مشهد......خلاصه، مثل اوندفعه که با حاجی حبیب خان رفتیم، همش تو حرم بودم، فقط حاجی حبیب میدونه چقد خوش گذشته... جای همه خانواده و مسجدیها و هیئتی ها خالی بود، البته ابوالفضل گفته بود برم فاطمیه شیرازیها، رفتم جا نداشت، بهتر شد که جا نداشت، در ضمن دیشب و امروز به روایتی شهادت امام حسن مجتبی (ع) بود، خیلی برنامه اجرا شد، هیئتهای زیادی اومدن حرم.... خلاصه از ما که خیلی خوش گذشت، چندین سال نرفته بودم، حسابی چسبید، کاش همه تون بودید، البته دعاتون کردم....و خربزه مشهدی، مخصوصاً جای زهرا خیلی خالی بود، حیف که نمیشد بیارم... راستی، به امام رضا هم گفتم حرف الهام گوش نده، همش دعاهای ما خنثی میکنه....آقا فرمود ایشالا امسال..
... نکتهٔ جالب دیگه اینکه از شیراز تا مشهد با چند تا ترک همسفر بودیم، ترکی حرف میزدیم، حالا هم با یه تعداد عراقی هیئتی و موکب دار همسفریم و عربی حرف میزنیم و انگلیسی... از همه زبانها و فرهنگها و ملتها توی حرم بودند...
دیگه چی بنویسم؟؟
ها...الان وقت کردم خبرگزاریها چک کنم، فهمیدم هواپیمای فرماندهٔ واگنر تو هوا زده شده ، همه کشته شدند، حدود ده نفر، گفتم معلوم بود بعد از اون شورشو پوتین میکشتش، اونوقت ما دل خوش کردیم به همپیمانی با این روباه مکار... باید خیلی مواظب پوتین باشیم....
اینم کمی گزارش سفر....، کیه که بخونه...حیف آدم که بنویسه...
فعلاً خداحافظ، این مجازاتم بابت صب تا حالا که نتونستم جواب بدم...
خدانگهدار، به امید دیدار، یا علی مدد
راه مشهد - مهران، غروب پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲