انتشارات هدهد

hodhod publication

انتشارات هدهد

hodhod publication

انتشارات هدهد

بسم الله الرحمن الرحیم
«لَهُمُ البُشری فِی الحَیوٰةِ الدُنیا و فی الاخره، لا تبدیلَ لِکلماتِ الله ، ذالک هُوَ الفُوْزُ العَظیم» (یونس 64) آنها را پیوسته بشارت است هم در حیات دنیا (به مکاشفات در عالم خواب) و هم در آخرت (به نعمتهای بهشت). سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست، این است فیروزی بزرگ.
=========================
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوانِ وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَــقْــبَلَ الْفَرْقَدانِ وَ بَلِّغْ روحَهُ وَاَرْواحَ اَهْلِبَــیْـتِهِ مِنَّا التَّحِیَّةَ وَالسَّلامِ.
بار خدایا بر آقای ما حضرت محّمد و آلش درود فرست به عدد اختلاف رنگها و به عدد سپیده صبحها و زردی غروبهایی که آمده و خواهد آمد و به عدد تکرار شب و روز و به تعداد ستاره هایی که طلوع می کنند و به محضر روح پیامبر اکرم و ارواح طیبّه اهل بیت او از طرف ما درود و سلام برسان.
========================
ارادتمند و ملتمس دعا : غلام غلامان اهلبیت
محمد حسین صادقی - مدیر انتشارات هدهد
شماره مجوز از وزارت ارشاد : ۹۹۹
مذهبی، آموزشی، هنر و ادبیات
09176112253
*************
هدهد ، پیام آور عشق و فرزانگی
مشاوره ، ویرایش و چاپ کتاب
افست - دیجیتال
**************
Mohammad Hossein Sadeghi
Manager of Hodhod Publication
Hodhodzar@gmail.com
00989176112253

اعجاز جاری

در مدح و منقبت اهلبیت و انتظار فرج و سوگ امامین عسکریین (ع)و بیان حدیثی از حضرت محمد (ص) به نقل از کتاب: اصول کافی،کتاب‌الحجهباب «ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم»

 

گذشتند از پشت هم روزگاران
زمان می‌گذشت و پیام پیامبر
و گفتند حرف نبی یک دروغ است
ولیکن درست آمد از آب بیرون

 

روان بود این معجز پیشگوئی
حدیثی که هر دوره اعجاز می‌کرد
امامان یکایک رسیدند و رفتند
شناسائی جبهه‌ی حق و باطل
به گرد وجود امامان بر حق
چو دشمن عیان دید اعجاز جاری
در افکند طرحی به تبعید هادی
که از او و فرزند او پا نگیرد
که حرف پیامبر سِتَروَن بماند
سیه‌تر ز دوران آن عسکریین
علیَ‌النّقی گشت محصور و تبعید
زمانی پر از فتنه و دین فروشی
پر از اختناق و فساد و تباهی
روان بود اشک حریم تشیع
شکستند دزدان چراغ هدایت

 

پس از آن امام هدی ، جانشینش
و بر عسکری حلقه‌ها تنگ‌تر شد
ولی شد تولد امام زمانها
امام هدی حضرت مهدی آمد
ولی گشت غایب به اذن الهی
و شد نقشه‌ی دشمنان نقش بر آب
حدیث رسول خدا شد محقَق

 

ولی یافت در کل دوران ادامه
به هر روزگاری جهان تشیع
ولی شد شکسته حصار تجاهل
و شد شیعه با « اجتهاد و تفکر»
و در آرمانشهر سبز تشیع
جدا نیست قرآن ز عترت ، از این رو
و دشمن جدا کرد عترت ز قرآن
دو بال است در منطق‌الطیر معراج
پریدن به یکبال ممکن نباشد
دو بالند قرآن و عترت، که با آن

 

مضامین ناب حریم ولایت
بلندای اندیشه‌ی شعر شیعی
لطیف است فکر رشید تشیع
رسیده به جغرافیای محبت

 

اگر نام دشمن روان بر قلم شد
اگر شد بیان وصف اعجاز جاری
اگر قرنها شعر خونرنگ شیعی
هدف بوده تشریح دشمن شناسی
و دشمن همین جاست،در سینه‌ی من
منی که شدم بَرده‌ی جهل و ظلمت
منی که زدم تیغ بر پشت فطرت
منی که شکستم چراغ تعقل
من غاصب خائن دیو سیرت
من بی‌تفکر ، من بی‌هویت
جهادی است اکبر کنون پیش رویم
منی که به اکسیر وحدت شود «ما»

 

ولایت نباشد چنان پادشاهی
«ولی» اسم اعظم بُود در خلائق
ولایت چنان بذر صلح جهانی
رسولی که آینده را می‌شناسد
بشر عاقبت می‌شود یار مهدی
علمـــدار سرچشـــمۀ خودشنــاسی
و نورِ اراده کند محو و باطل
غلاما تو از عشق ، تنها، سخن گو
همان عشق عاقل ، همان عقل عاشق

 

 

و خفتند در خون خود شهسواران
به هم منتقل می‌نمودند یاران
همه دشمنان و سیاستمداران
همه نامهای ولایتمداران

 

به هر نسل مانند سیلاب و باران
به نام امامی ز آئینه داران
و کردند هر دوره را نور باران
شد آسان برای همه حقگزاران
چو پروانه گشتند انبوه یاران
جدا کرد آئینه از جمع یاران
و محصور کردش میان سواران
گل سرخ موعود چشم انتظاران
و مردم نبینند آن گلعذاران
نبوده است در پهنه‌ی روزگاران
چنان آفتابی میان حصاران
که دین بود در سلطه‌ی نیزه‌داران
پر از ناله و گریه‌ی سوگواران
ز هجران هادی چو ابر بهاران
و گشتند با حیله از کامکاران

 

«ولّی» شد به جمعیت بیقراران
حسن ماند تنها میان تتاران
چو موسی‌بن عِمران میان حصاران
و پایان پذیرفت اندوه یاران
که سازد جهان تا ابد نورباران
ز لطف خداوند آن شهریاران
و پیروز گشتند کشتی سواران

 

جنایات دشمن هزاران هزاران
بسی ضربه‌ها دید از فتنه‌کاران
به هر دوره با غیرت پاسداران
بهین مکتب عزت هوشیاران
رسیدند بر کام خود بختیاران
که خواهد به هر دوره آموزگاران
که مردم نبینند آن رازداران
ضروری در اندیشه‌ی بالداران
تعادل نباشد در افراط‌کاران
رهیدند از حبس «خود» رستگاران

 

زلال است و روشن چو ذهن بهاران
ستبر است چون سینه‌ی کوهساران
چو افکار خورشید در لاله‌زاران
کنون عطر تاریخ امیدواران

 

و اشک قلم ریخت چون چشمه‌ساران
و تکریم و تعظیم کوثرتباران
شده منبر و سنگر خون‌نگاران
که اصل است در جبهه‌ی سربداران
و هستند مانند من ،  بیشماران
و کردم هر آئینه را سنگباران
و گشتم چو بازیچۀ دام‌داران
و مغز زمان را خوراندم به ماران
من بی‌اراده ، من جیره‌خواران
که گردیده‌ام مسخ در روزگاران
به رسم شهیدان و شب زنده‌داران

چنان آرمانشهر پیر جماران

 

«ولی» نیست همرنگ بی‌اعتباران
که گردد جهان، محض او، فیض‌باران
نهان است در فطرت سبزه‌زاران
خبر داده از دولت حق‌مداران
علیرغم نیرنگ شیطان‌تباران
ببخشد به روح بشر ، آبشاران
شبِ جبر تاریخ  بی‌اختیاران
که کرده تو را وصل با تاجداران
که شد راز معراج پرافتخاران

والسلام - محمد حسین صادقی - به نقل از کتاب شربف کوثریه

۰۲/۰۴/۱۲
انتشارات هدهد - Hodhod publication

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.