انتشارات هدهد

hodhod publication

انتشارات هدهد

hodhod publication

انتشارات هدهد

بسم الله الرحمن الرحیم
«لَهُمُ البُشری فِی الحَیوٰةِ الدُنیا و فی الاخره، لا تبدیلَ لِکلماتِ الله ، ذالک هُوَ الفُوْزُ العَظیم» (یونس 64) آنها را پیوسته بشارت است هم در حیات دنیا (به مکاشفات در عالم خواب) و هم در آخرت (به نعمتهای بهشت). سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست، این است فیروزی بزرگ.
=========================
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوانِ وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَــقْــبَلَ الْفَرْقَدانِ وَ بَلِّغْ روحَهُ وَاَرْواحَ اَهْلِبَــیْـتِهِ مِنَّا التَّحِیَّةَ وَالسَّلامِ.
بار خدایا بر آقای ما حضرت محّمد و آلش درود فرست به عدد اختلاف رنگها و به عدد سپیده صبحها و زردی غروبهایی که آمده و خواهد آمد و به عدد تکرار شب و روز و به تعداد ستاره هایی که طلوع می کنند و به محضر روح پیامبر اکرم و ارواح طیبّه اهل بیت او از طرف ما درود و سلام برسان.
========================
ارادتمند و ملتمس دعا : غلام غلامان اهلبیت
محمد حسین صادقی - مدیر انتشارات هدهد
شماره مجوز از وزارت ارشاد : ۹۹۹
مذهبی، آموزشی، هنر و ادبیات
09176112253
*************
هدهد ، پیام آور عشق و فرزانگی
مشاوره ، ویرایش و چاپ کتاب
افست - دیجیتال
**************
Mohammad Hossein Sadeghi
Manager of Hodhod Publication
Hodhodzar@gmail.com
00989176112253

ایکاش«نه گفتن»بلدبودم نه«اظهارشرمندگی».

دوشنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۰۷ ق.ظ

هوالجمیل
گزارش کوتاهی از اقداماتم در بهمن ماه گذشته
روزانه حداقل ده تماس مددجویان و ماهانه حدود سیصد مورد خدمت رسانی با حفظ محرمانگی، به عنوان نمونه فقط چهل روزش رو نوشتم...اول بهمن تا امروز دهم اسفند۱۴۰۱
*****
شرکت در جلسات دادگاه و حل اختلاف خانوادگی، ملکی، ارث، مالی و آزادی زندانی
شرکت و مدیریت برنامه های راهسازی باغات و برق کشی حریم شهر و‌ روستاها
انتقال مطالبات چند شهروند به نماینده مجلس و مکاتبه با دفتر رهبری و سازمان بازرسی
حضور فعال و اجرایی در اردوهای تفریحی، زیارتی، جهادی
تهیه شعر و سرود و نمایش برای مساجد و مدارس
شرکت و شعر خوانی در محافل ادبی خانگی، مسجدی، هیئتی
تهیه شعر و مدیحه و مرثیه برای مداحان
کمک به تحقیقات دانشجوئی و دانش آموزی در زمینه های تاریخ و ادبیات زرقان و مردم شناسی
چند مورد وساطت برای تهیه قبر و حدگاه و کاهش هزینه 
وساطت و چانه زنی در شهرداری و شورا و فرمانداری برای استخدام و عوارض و پیشنهادات مدنی و عمرانی 
تقاضای شرکت و حضور فعال در راه اندازی هیئت، انجمن، گروه نیکوکاری، ورزشی، ادبی و NGOهای محیط زیست و میراث فرهنگی
شرکت در جلسات اداری در چند اداره
تدریس و ترجمه رایگان کاتالوگ و متون دانشگاهی و اینترنتی
مشاوره و وساطت و اقدام برای چاپ کتاب و پایان نامه
شرکت در جلسات بله برون و عقد و ازدواج
شرکت در مراسم انقلابی، بسیجی، راهپیمایی و اعتکاف
شرکت در مراسم ادعیه و دفن و یادبود
معرفی چند مستمند به کمیته و بهزیستی و مؤسسات خیریه ها
تصحیح دفتر شعر متقاضیان و بررسی انشا و تقاضانامه های اداری
معرفی افراد به قرض الحسنه ها و وساطت و ضمانت برای پرداخت وام و چند مورد پرداخت شخصی توسط خودم...
راه اندازی گوشی و سایت و صفحه در فضای مجازی برای چند نفر
دعوت به زندگینامه نویسی و داستان نویسی برای شهدای گرانقدر
دعوت به خدمت و کمک در چند موکب و ایستگاه صلواتی
دعوت به بازیگری در یک تئاتر
معرف دو نفر برای استخدام، دکترا و لیسانس
دعوت به داوری در دو مسابقه ادبی و هنری
خرید غذا برای سگها و گربه ها و تقسیم..
دعوت به خواندن صیغه عقد مجلسی برای زوج جوان
تهیه نرم افزار برای دو نفر از اصحاب مسجد
تمیز کردن و جاروکشی مسجد
مدیریت روزانه ۶ وبلاگ مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
رد کردن عضویت در حداقل ۱۰ گروه اینترنتی و شبکه اجتماعی
رساندن دو مریض به بیمارستان و تعدادی نفر از دوستان و همشهریان به مقصد

نامه به سامانه باد صبا برای اصلاح یک مورد
نامه به دولت و دفتر رهبری برای اصلاح روش دلار و ارز و مشکلات سخنگو
موارد متعدد بحث و مواردی فقط گوش دادن به انتقادات و اعتراضات به نظام و دولت و دندان روی جگر گذاشتن و فحش شنیدن و دَم نزدن
کمک به احراز مالکیت چندین خانواده
کمک بیحاصل به تغییر کاربری و احداث اقامتگاه توریستی پس پیگیریهای متعدد
چند مورد تهیه کتاب و اهدا به دوستان
معرفی فردی به خانه سالمندان بدون هزینه، بی نتیجه پس از بارها پیگیری، مثل برخی از کارهای دیگرم...

*****
هر کدام از اینها همراه با چندین بار تلفن و پیامک و دیدار و نامه نگاری و حضور در جلسات متعدد و پایبندی به رعایت دقیق وقت بوده در حالیکه برخی از متقاضیان پایبند به وقت نبوده اند.....
و اظهار شرمندگی به برخی از تقاضاهای دوستان ..... همه اینها در حالیست که بازنشسته و هیچکاره و الکی خوشم...
بجز چند مورد، بقیه با اکراه و اجبار بوده....
واقعاً ایکاش «نه گفتن» بلد بودم نه اینهمه «اظهار شرمندگی»... 
 از روزیکه دچار اکراه شدم احساس میکنم دارم می میرم.. اکراهم به این علته که دیگه مثل قبل نمیتونم کمک کنم بخاطر مشکل ادارات و نیکوکاران، خیلی سخته مردم رو امیدوار کنی و نتونی کار مثبتی براشون انجام بدی، اگرچه امیدوار کردن، فی نفسه کار بزرگ و‌ مهمیه؛ و برعکس : ناامید کردن... از درد مَردم رنج میبرم و از لذتشان لذت ولی مدتی است که شرمندگی و درد و رنجم بسیار بیشتر از لذت شده و بیشتر فقط نقش سنگ صبور بازی میکنم تا مددکار و درمانگر....و این برای کسی که یکعمر بی چشمداشت خدمت کرده و بی شائبه مثبت بوده یعنی آخرین سوسوهای یک شمع کاملاً ذوب شده... دیگر حتی حال و حوصله شعر گفتن و قلم زدن هم ندارم....خدایا مدد کن
والسلام- دهم اسفند ۱۴۰۱ - زرقان فارس

۰۱/۱۲/۰۸

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.