نقش آفرینان در جنگ جهانی رسانه ای و سونامی دروغ علیه ایران
باشگاه «عملیات تأثیر جهانی»
جوان آنلاین / محمد لسانی
تاریخچه عملیات تأثیر از بستر فضای مجازی (Online Influence Operations) به دو دهه میرسد و تکامل آن در دورههای مختلف صورت گرفته و عملاً نسخههای تکامل یافتهتری پیدا کرده است. نکته جالب توجه این است که مجریان این عملیات در کلان مقیاس تنها ایالات متحده و روسیه هستند که یک باشگاه بسته و محدود در جنگ روایتها را شامل میشود. در مقیاس گروهکی نیز داعش و منافقین تلاشهایی را انجام داده و میدهند، اما از انسجام و استمرار برخوردار نیستند. از آنچه پیداست عملاً نقشآفرینان و عاملان انسانی و غیرانسانی این «جنگ جهانی رسانهای» را باید شناخت و آنها را دستهبندی کرد. این مطلب در تلاش است نگاهی به نقشهای اصلی این عملیات داشته باشد.
الف) نقشآفرینان ساختاری
۱- بیگ تکها: پنج شرکت اصلی که بر بازار فناوری و تبادل اطلاعات، استیلای کامل دارند از چهار طریق شامل در اختیار قراردادن خدمات خاص، ارائه راههای دورزدن اینترنت، تحلیل کلان داده (Big Data) و نیز الگوریتمهای گزینش و نمایش محتوا بر افکار عمومی تأثیرگذاری کردند. دستکاری عمدی در الگوریتمهای هوش مصنوعی باعث شد اخبار جعلی، موارد نفرتپراکنی و اقدامات خشونت آمیز با شدت بسیار زیاد و به صورت هدفمند منتشر شود.
۲- میکروبلاگینگها: عدم اعمال سیاست مقابله با محتوای خشن، آسیبرسان و دستکاری (Manipulation) در شبکههای کوتاه نوشت بهگونهای اتفاق افتاد که اولاً مرامنامههای قبلی در این خصوص را کنار گذاشتند و عامدانه بر ضد سیاستهای اعلام شده خود حرکت کردند. به صورت مثال شبکه توئیتر اعلام کرده بود بیش از ۲ هزارو ۴۰۰ توئیت در روز را جزو روباتها و حسابهای بیش فعال قلمداد و آنها را محدود میکند، اما در ماههای اخیر شاهد فعالیت حسابهای کاربری با بیش از ۴ هزار توئیت در روز بودیم که شناسایی و محدود نشد. از سوی دیگر فعالیت خشن و تشویق به قتل و جرح گروهی در این شبکه محدود نشد. توئیتر مهمترین شبکه اجتماعی در این حوزه بوده است.
۳- کمپهای سایبری: تعداد زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی که دارای سلیقه سیاسی خاص هستند به صورت همگرا به کنشگری علیه اهداف از پیش تعیین شده میپردازند. مهمترین کمپهای سایبری عبارتند از: مرکز اعتدال عربستان سعودی (المرکز العالمی لمکافحة الفکر المتطرف)، واحد ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی و پادگان لیبرتی منافقین. کمپهای سایبری عملاً «صدای جمعی جعلی» تولید میکنند.
ب) نقشآفرینان خط دهیکننده و جهت ده
۴- نیوز رومها: اتاق خبر رسانههایی از جمله ایران اینترنشنال، صدای امریکا، بیبیسی فارسی، منوتو و رادیوفردا در این ماهها با کارویژه بحرانسازی و بحران نمایی فعال بود. این شبکهها عملاً با برجستهسازی عامدانه خبرهای سیاه و حذف سایر اخبار باعث هدایت ذهنی و تغییر اولویت بندی شناختی و عاطفی در بینندگان شد.
۵- اکانتهای اجارهای: چهرهها یا صفحاتی که دارای مخاطب ویژه هستند معمولاً مورد توجه سفارشدهندگان هستند تا در موضوعات تجاری و سیاسی همچون یک پل به افکار عمومی نقش ایفا کند. این چهرهها یا صفحات با قراردادهای پنهان، اقدام به واگذاری یک فضا (استوری، پست) یا کل حساب کاربری (اکانت) خود کردهاند. مهناز افشار، علی کریمی و بسیاری از چهرههای دیگر در این دسته قرار میگیرند که عملاً صورتحساب خود را نه در اشل قیمتهای تبلیغی داخلی بلکه در مقیاس رقمهای بینالمللی و با صورتحساب دلاری نقد کردهاند.
ج) نقش آفرینان در ایجاد فشار و تخریب
۶- هکرها و هکتیویستها: انونیموس یک گروه هکری است که در این مدت به فعالیت علیه زیرساختها و پایگاههای اطلاعاتی و اطلاعرسانی کشور اقدام کرد. از سوی دیگر هکتیویسم که از دو واژه هک و اکتیویسم گرفته شده به معنی استفاده نادرست از فناوری برای اهداف اجتماعی یا سیاسی است. هکتیویستها معمولاً دانش فنی بالایی دارند و از تکنیکهای هکری استفاده میکنند تا در اهداف سیاسی و اجتماعی به فشار رسانهای در راستای اهداف جنبشها بپردازند. Doxing یا افشای هویت مرتبطان و عاملان نظام، یکی از راهبردهای اصلی آنان در ماههای گذشته برای زیر فشار قراردادن نیروهای میدانی بود.
۷- ترولها: اوباش مجازی کسانی هستند که یا بر اساس سازماندهی (Troll farms: مزارع ترولها) یا بر اساس کینه شخصی به صورت گروهی به مدافعان نظام، ساکتین یا افراد منتقد حمله و آنها را تهدید و تحقیر میکنند.
۸- CJها: خبرفرستهای میدانی با الگوگیری از مدل شهروند خبرنگاران (Citizen Journalists) به عنوان بازوی رسانهای کف خیابان نسبت به ارسال محتوا برای رسانههای خارجی اقدام به جریانسازی خبری کردند.
د) نقشآفرینان در جریانسازی جعلی
۹- فیکرها: آژانسهای تولید انبوه اخبار جعلی که در حجم گسترده سفارش میگیرند یکی از ارکان جنگ جهانی رسانهای اخیر بود. در این مدت علاوه بر توان سازماندهی شده تولید فیک انبوه، فیکرهای خرد نیز وارد میدان شدند و بر اساس الگوی جلب توجه مبتنی بر خبر متفاوت و تازه به نقشآفرینی پرداختند.
۱۰- اَستروتِرفرها: «مردم نمایان» کاربران اجیرشدهای هستند که به صورت هدایت شده و با منبع و جهتدهی پنهان در بین دیگر کاربران حضور پیدا و سعی میکنند، خواستهها و گفتههای خود را به عنوان خواسته مردم جا بزنند. کمپینهای استروترفینگ (Astroturfing) در دهها کشور جهان راهاندازی شده و به سختی میتوان آن را ردیابی و افشا کرد. حضور و نقشآفرینی استروترفینگ در رخدادهای ایران به صورت ویژه مورد رصد اندیشکدههای رسانهای بوده است.
۱۱- کامنتِرها: ورود جدی و همهجانبه «کامنت گذاران حرفهای» به صفحات چهرههای داخلی و خارجی، سازمانها و مقامات دولتی باعث شکلگیری نوعی از مارپیچ سکوت شد، به گونهای که هیچکس نتواند و حتی نخواهد خارج از موج ایجادشده فکر یا صدایی بلند کند.
۱۲- روباتها: حسابهای کاربری دارای زیست روباتیک که با ویژگیهای ۱- تازه ایجاد شده ۲- دنبالکننده کم تعداد ۳- فقدان «درج نظر» شناخته میشوند، اصولاً بهعنوان ریتر و شبکه انتشار گفتههای دیگران شناخته میشوند. این روباتها در توسعه خشم و بازنشر مطالب خشونتبار ایفای نقش کردند.
۱۳- «صحنه زنان»: گروههایی شامل عامل میدانی (که معمولاً با فحاشی به نیروهای انتظامی و نظامی در صدد واکنشگیری است) و عامل ضبط ویدئویی در این مدت نسبت به ضبط میدانی اتفاقات فعال بودند و به اصطلاح «صحنهزنی» میکردند.
ه) نقش آفرینان در همراهسازی عمومی
۱۴- سلبریتیهای قرمز و زرد: چهرههای رسانهای در دستهبندیهای مختلف وارد عمل شدند. ۱- سلبریتیهای قرمز با کارویژه تولید خشم و نفرت (مهدی یراحی) ۲- سلبریتیهای زرد با کارویژه همراهی با موج ایجاد شده و همنوایی با موج ایجادشده به ایفای نقش پرداختند.
۱۵- مجری- مدلهای شبکههای ماهوارهای: شبکههای فارسی زبان با نقشآفرینی مجریان خود در شبکههای اجتماعی کنشگری میکردند. ایران اینترنشنال با حضور ۲۱ مجری و عامل انسانی که هر کدام به صورت جداگانه به کنشگری میپرداختند، عملاً نسل جدیدی از کنش ترکیبی بین شبکه و مجری را پیادهسازی و اجرا کرد.
۱۶- CGها: محتواسازان (content generators) از طریق همراهی با موج ایجاد شده و تولید محتواهای مختلف از آموزش تهیه کوکتل مولوتف تا حمله به نیروهای انتظامی در صدد برآمدند محتوای آموزشی و اطلاعرسانی برای جنگجویان خیابانی ارائه کنند. از سوی دیگر آرت استودیوهای مختلف در اقصی نقاط جهان از طریق ساخت کارهای هنری، سطحی از جذابیت و تنوع را در براندازی به ارمغان آوردند. تولیدات هنری موسیقایی با سردمداری «برای آزادی» توانست به انگیزه بخشی و امیدآفرینی به کف خیابانها کمک کند.
۱۷- آمپلی فایرها: انتقال صدای داخلی به عرصه جهانی از طریق چهرههای بینالمللی ممکن است. باید صدای داخل ایران به صورت تشدیدشده به فضای جهانی منتقل میشد. خابی لیم، شارون استون، بلا حدید و ابرو گوندش در این دسته قرار میگیرند.
۱۸- کمپینها: کمپین ایجاد شرمساری، تحریم میهن و اسنپ و دیجی کالا، کمپین عمامهپرانی، کمپین بایکوت کردن سلبریتیهای همراه نظام و کمپین بایکوت جام جهانی در این مدت سعی داشت با یارگیری در لایههای مختلف اجتماع نسبت به ایجاد یک جریان و تبدیل آن به جنبش فعالیت کند.
جمعبندی:
بازخوانی نقشه نقشآفرینان برای مهندسی معکوس
نقص، ضعف، تعلل و بدعملی توانست روزنه نفوذ ایجاد و یک خطا را به فاجعه تبدیل کند. نباید از زمینههای داخلی که فرصت را برای فعال شدن کنشگران متخاصم فراهم کرد، غافل شد. این زمینهها ریشه در آرایش سازمانی و غیرسازمانی، راهبردهای ورود و عملیات و نیز تاکتیکهای پایش و کنش در میدان رسانه دارد. چرا یک اندیشکده تخصصی در حوزه عملیات رسانهای نباید وجود داشته باشد؟ کجا به تهیه گزارشات کاربردی و تحلیلهای میدانی در حوزه رسانهای میپردازد؟ فاصله میان دانش و کنش رسانهای را کدام نهاد پر میکند؟ چرا انتشارات به روز، دورههای قوی و تشکلهای کنشگر به افول گراییده است؟ حلقه کنشگران چریکی و نامتقارن در جنگ جهانی رسانهای اخیر کجا تعریف شده بود؟ این سؤالها و دهها سوال دیگر عملاً ما را به یک بازطراحی در میدان رسانه رهنمون میشود چرا که نهاد رسانه و رسانه ایها در طول سالیان اخیر کمتوان و کمرمق شدهاند.
آنچه در مطلب بالا و پنج دسته از نقشآفرینان گفته شد عملاً یک نقشه هجوم است که امکان به کارگیری در عملیاتهای رسانهای پیش رو را دارد. تهیه لجستیک و عقبه رزم رسانهای همسان تاکتیکهای عملیاتی و کنشگران قهار و ماهر مهم و حیاتی است. باید طرح مطلوب را ترسیم و ضعفهای موجود را ترمیم کرد. شهید حاج قاسم سلیمانی به ما یاد داد میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست.