هوالجمیل
بوسه ای سرخ با طعم افطار
تقدیم به تمام عاشقان بمناسبت عید سعید فطر
عشق ، آئینه ، لبخند ، دلدار + من اسیرم در این چار دیوار
عشق آن جذبۀ آسمانی است + کز ازل کرده روحم گرفتار
هست آئینه ، مخلوق ذهنم + جلوه گاه خیالات و پندار
غیر لبخند سبز رضایت + من نمی خواهم از حضرت یار
گرچه یارم نهان است اما + در تجلی است در کل آثار
شعر من حاصل ناز یار است + ناز یعنی همان گنج اسرار
ترجمه می کنم ناز او را + با زبانی لطیف و شکر بار
من تعلق به این عرصه دارم + نیستم گرچه پاک و وفادار
حق آب و گلی دارم اینجا + هستم اینجا فقط جزو آمار
نیستم در همه آفرینش + غیر یک هیچ سبز هدفدار
سودها بردم از شعر، زیرا + من فروشنده ام ؛ او خریدار
نیستم اهل بازارِ دیگر + با چنین رونق و سود سرشار
هستی ام پر ز نور و نشاط است + هستم از دولت عشق ، پر بار
نذر عشق است چون شعرهایم + دیده ام زان کرامات بسیار
من نمی لافم از گفته خویش + چون نمی بافم از خویش اشعار
نیک بودن بُود مزد نیکی + شرٌ و فتنه بُود مزد اشرار
گرچه حق می فزاید، ولیکن + مزد هر کار باشد همان کار
می سرایم برای دل خود + نیستم محو تأئید و انکار
نیستم اهل شعر سیاسی + مرتکب میشوم ، گاه ، ناچار
آنهم از غایت درد و داغ است + هست آه و فغان، حق بیمار
گاه بر نعش رؤیای سبزم + می شوم سوکوار و عزادار
نیستم ریزه خوار ادارات + تا بترسم ز اخراج و اخطار
متهم گشته ام از چپ و راست + حق همین است و هستم سزاوار
نیست پاداش شعر سیاسی + جز همین اتهامات ادبار
نام و نانم ز دربار مولاست + مهدی فاطمه ، شاه ابرار
هستم از لطف او دائماً سبز + با نشاط و رها چون سپیدار
در حقیقت ز هر چیز جز عشق + هستم و بوده ام سخت بیزار
اعتراف است این شعر ، یارب + عفو کن این (غلام) خطاکار
عاشق رنگ سبزم ، ازین رو + گشته در شعرم این رنگ، تکرار
چونکه عید است می خواهم اما + بوسه ای سرخ با طعم افطار!
والسلام
قم - محمد حسین صادقی
عید سعید فطر 1427- 2/8/1385