به این کشور نیاید، نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ
برگرفته از کتاب «فرمان داریوش بزرگ»، از رضا مرادی غیاث آبادی، ۱۳۹۱، با اضافات.
فراوانی کتیبههای بازمانده از داریوش یکم هخامنشی به تنهایی بیش از مجموع کتیبههای دیگر پادشاهان ایران است. همچنین داریوش را میتوان به سبب نگاشتن کتیبه تاریخی بیسْتون، کهنترین تاریخنویسِ شناختهشده ایرانی دانست.
در بیرون از محوطه اصلی تختجمشید و بر بدنه سنگیِ جبهه جنوبی آن (جایی که در زمان داریوش قرار بوده در ورودی اصلی تختجمشید باشد)، چهار سنگنبشته در کنار یکدیگر جای دارند که همگی به فرمان او نگاشته شدهاند.
نخستین سنگنبشته از سمت چپ (DPd) به خط و زبان فارسی باستان، دومین سنگنبشته (DPe) نیز به خط و زبان فارسی باستان، سومین سنگنبشته (DPf) به خط و زبان عیلامی و چهارمین سنگنبشته (DPg) به خط و زبان اَکَدی (بابلی نو) هستند. هر چهار سنگنبشته، چهار متن مستقل و متفاوت هستند و هیچکدام ترجمه دیگری نیست.
بخشی از سنگنبشته داریوش بزرگ بر جبهه جنوبی تختجمشید (DPe)
عکس از ر. م. غیاثآبادی، ۱۳۷۶
سنگنبشته چهارم داریوش در تختجمشید (DPd) که از سمت چپ، نخستین کتیبه از کتیبههای چهارگانه یادشده در بالا است، در ۲۴ سطر نگاشته شده و در وضعیت سالم و فرسودهنشدهای تا به امروز بازمانده است.
این سنگنبشته دربردارنده یکی از مشهورترین سخنان داریوش و درخواست و دعای او به پیشگاه اهورامزدا و دیگر خدایان است. آرزو و دعای داریوش در بند سوم و سطرهای پانزدهم تا بیستم آن کتیبه آمده است. در اینجا متن اصلی این آرزونامهٔ بیست و یک کلمهای همراه با آوانوشت، ترجمه و توضیحات آورده میشود.
متن اصلی:
متن اصلی و کامل آرزونامه داریوش بزرگ در سنگنبشته چهارم او در تختجمشید (DPd)
بازنویسی از ر. م. غیاثآبادی
آوانوشت:
(۱) ایـمـام (۲) دَهـیـائـوم (۳) اَهـورَمَـزداهْ (۴) پـاتـووْ (۵) هَـچـا (۶) هَـئـیـنـایـا (۷) هَـچـا (۸) دوُشْ-یـارا (۹) هَـچـا (۱۰) دْرَئـوگَـه (۱۱) اَبـیْ (۱۲) ایـمـام (۱۳) دَهـیـائـوم (۱۴) مـا (۱۵) آجَـمـییـا (۱۶) مـا (۱۷) هَـئـیـنـا (۱۸) مـا (۱۹) دوُشْ-یـارَم (۲۰) مـا (۲۱) دْرَئـوگَـه.
ترجمه واژه به واژه:
(۱) این (۲) کشور/ سرزمین (۳) اهورامزدا (۴) بپاید/ بپایند (۵) از (۶) سپاه مهاجم/ دشمن (۷) از (۸) بد سال (۹) از (۱۰) دروغ (۱۱) به (۱۲) این (۱۳) کشور/ سرزمین (۱۴) نه (۱۵) بیاید (۱۶) نه (۱۷) سپاه (۱۸) نه (۱۹) بدسالی (۲۰) نه (۲۱) دروغ.
ترجمه مضمون:
اهورامزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ. به این کشور نیاید، نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ.
توضیحات:
– در آغاز و پایان بند سوم این کتیبه که در بردارنده عبارتهای بالا است، بجز اشاره و یادکرد از اهورامزدا، از «بَـگَـئـیـبـیـش» به معنای «بغان/ خدایان» نیز یاد کرده شده و این آرزو از آنان نیز درخواست شده است. داریوش در این بند، خدایان دیگر و نظام چندخدایی را بدون اینکه از آنان نام ببرد به رسمیت شناخته است. این سنت را برخی پادشاهان متأخرتر هخامنشی با یادکرد از نام آن خدایان ادامه دادند. اردشیر دوم در کتیبههای متعددی و از جمله در کتیبه پیداشده در همدان (A2Ha) از دو بغ یا خدای «اَنَـهـیـتـا» (آناهید/ آناهیتا) و «مـیـتـرَه» (میترا/ مهر) یاد میکند و اردشیر سوم در چهار سنگنبشته خود در تختجمشید (A3Pa,b,c,d) درخواست و دعای خود را بجز اهورامزدا، تقدیم به خدا «مـیـثـرَه» (میترا/ مهر) نیز میکند. (تفاوت در نگارشهای دوگانهٔ «میتره» و «میثره» بخاطر وجود همین تفاوت در اصل کتیبهها است).
– معنای اصطلاحی دقیقِ واژه فارسی باستان «دهیائوم» که با واژه اوستایی «دَهْـیـو» همریشه است، به درستی دانسته نیست. ممکن است «دهیائوم» معنای اصطلاحی سیاسی و برابر با «کشور» داشته باشد و یا معنایی اقلیمی و برابر با «سرزمین» یا «ناحیه». واژه فارسی «دِه» با معنای نوین خود، بازماندی از همین واژه کهن است.
– آوانوشت «اَهـورَمَـزداهْ» (به عنوان نام خاص خدای بزرگ ایرانیان و نه الزاماً زرتشتیان) بر اساس پیشنهاد والتر هینتس (Walther Hinz) در Neue Wege im Altpersischen, Wisbaden, 1973 انتخاب شده است. قرائت متداول و متکی به رونالد کنت (R. G. Kent) عبارت است از: «ائـورَمَـزداهْ». نگارنده گمان میبرد که با توجه به ساختار ترکیبی این نام، آوانوشت « اَهـورَهمَـزداهْ» قابل بررسی باشد.
– واژه «دوُشْیـارا» که عامداً و بخاطر تکیه بر دو بخش جداییناپذیرش، آنرا به شکل «دوُشْ-یـارا» نوشتم؛ از دو پاره «دوش» به معنای «بد» (قیاس شود با همین واژه و همین معنا در زبان اوستایی و نیز تا حدودی در زبان فارسی همچون «دُشمن») و «یار» به معنای «سال» (قیاس شود با واژههای «یار/ یِـر» و ساختهای دیگر آن با همین معنا در بسیاری از زبانهای ایرانی و هندواروپاییِ قدیم و جدید) تشکیل شده است. منظور از «بدسالی/ سال بد» در آن زمان (چنانکه در دوران معاصر نیز تا اندازهای متداول است)، ظاهراً سال کمباران و خشکسالی بوده است. با گسترش معنای اصطلاحیِ این واژه مرکب، ممکن است بتوان آنرا برابر با «گرسنگی» نیز گرفت.
معنا و کارکرد واژه «دْرَئـوگَـه» (دروغ) در این کتیبه و دیگر کتیبههای بازمانده از داریوش به درستی دانسته نیست. نمیدانیم که آیا داریوش از واژه «درئوگه» برابر اوستایی آن یعنی «دروج» را در نظر دارد که برای تباهکنندگان سامان هستی و هرگونه نیروی شر که در تقابل با اهورامزداست بکار میرفته؛ یا روحانیان و مغان پرنفوذ و تمامیتخواه را در نظر داشته (قابل قیاس با جشن مَغوژتی/ مَگوفونیا یا مغ کشی در شانزدهم ماه بغیادی/ مهرماه)؛ و یا چنانکه از محتوای کتیبه دیگرش در بیستون برمیآید، «شورش» و «شورشگران» را در نظر دارد. همچنین دانسته نیست که در این صورت آیا منظور کسانی هستند که فتنه و آشوب در کشور بر پا کنند و یا اینکه جنبشهای مردمی را نیز چنین مینامیده است. در هر صورت، معنای واژه «دْرَئـوگَـه» یا «دروغ» در آن زمان برابر و منحصر به معنای فعلی آن یعنی سخن کژ و نادرست و خلاف واقع نبوده است.
چنین خواستها و آرزوهایی، بی گمان برگرفته از اندیشه خردمندان و رنجهای فراوان و طولانیمدت مردمان این سرزمین بوده است. مردم رنجکشیدهای که بیش از هر چیز از هجوم جهانگشایانِ مسلح و غارتگر، خشکسالی و کمبود مواد غذایی، و سلطه دینگرایان آزار میدیدهاند.