طرح تأسیس تعاونی بزرگ زیتون کاران زرقان
هوالجمیل / بدون شک اکثر همشهریان گرامی زیتون کاریهای دو طرف جاده تنگ چشمه را دیده اند و بزرگترها از تاریخچه و مشکلات آن آگاهند. این طرح در دورانی که شهردار زادگاهم زرقان بودم تا سال 1380 به همراه احداث راه برای باغات در مسیرهای مختلف و لایروبی قناتهای زرقان با مشکلات و کارشکنی های فراوان به اجرا در آمد تا مقدمه ای باشد برای طرح تشکیل تعاونی باغداران زرقان و عضویت تمام مردم در آن و بهره مندی همگانی از مواهب آن. مقاله زیر توضیح کوتاهی است درباره اهداف مهم این طرح که متأسفانه ناقص ماند و به نتیجه نرسید که امید است دوباره اجرا شود و دلهای مردم از برکت آن سبز و آباد گردد. انشاءالله--- بقیه در ادامه مطلب
***
همانطور که عرض کردم یکی از کارهائی که جزو وظایف قانونی و اداری شهردار نبود ولی ما پیگیریهای مفصل و متعددی در رابطه با آن انجام دادیم طرح تشکیل تعاونی باغداران بود با دو هدف عمده به شرح زیر:
اول: تبدیل تاکستانهای دیم زرقان به کشت زیتون در یک برنامه دهساله و استفاده از حمایت و یارانههای دولت و رسیدن به رونق اقتصادی مطلوب، نه فقط برای استان بلکه برای کشور.
دوم: تأسیس صنایع روغنکشی و صنایع تبدیلی و بستهبندی با مالکیت تعاونی باغداران و شرکت سرمایهگذاران داخلی و خارجی و سهامدار کردن تمام مردم (حتی کسانی که باغدار نبودند) در این طرح.
این دو هدف عمده که با برنامهریزی و مطالعات دقیق، در حال پیگیری و اجرا شدن بود و زرقان را از هر لحاظ متحول میکرد میتوانست در چند فاز چند هزار نفر نیروی ثابت جذب کند و ریشه بیکاری در منطقه از بین ببرد.
بعد از ما تعاونی باغداران تشکیل گردید ولیکن نه با اهدافی که ما دنبال میکردیم، اما در هر حال تعاونی فوق میتواند در صورت داشتن طرح توجیهی کامل و استفاده از ابزارهای اداری و مدیریتی، این طرح را فاز به فاز به مرحله اجرا برساند.
زرقان در سه منطقه باغ انگوری دارد: یکی در پشت کوه زرقان، دیگری باغهای دانگله و صدرآباد و سومی باغهای برآفتاب که از قبرستان محل حیدر شروع میشود تا تنگ چشمه و باغهای نسه و باغهای منطقه حسین آباد و تل مرادی تا دره چپ و راست و دودج را در بر میگیرد.
اولین منطقه مورد نظر که روی آن مطالعات وسیعی انجام گرفت منطقه سوم بود. مجموعاً در این منطقه حدود یکهزار هکتار زمین صاف و ناهموار وجود دارد.
طرحی که داشتیم با تشکیل تعاونی باغداران شروع میشد و پس از طرح انتقال آب چاههای عمیق از رده خارج شدۀ شهرداری و لولهکشی به این منطقه (و مشارکت 51 درصدی شهرداری) با طرح تأسیس چندین کارخانه روغنکشی و صنایع تکمیلی و بستهبندی خاتمه مییافت و مجموعۀ فازهای این طرح طبق زمانبندی مشخص و مطالعات انجام شده تقریباً ده سال طول میکشید.
زیتون میوهای است که به اندازه درختان دیگر آفت ندارد در عرض چندین سال به بهرهبرداری میرسد و حدود یکهزار سال عمر میکند، در چهار فصل سبز است و میوهاش حتی گنجشکها هم نمیخورند، از این گذشته، زیتون یک میوه استراتژیک است و دولت به منظور خودکفائی، آن را بیمه و پیش خرید میکند و تحت حمایت و حفاظت ادارات ذیربط قرار میدهد. علاوه بر این فضائی سبز بوجود میآورد که حجم انبوه آن باعث تلطیف هوا و طراوت خاصی میگردد. از همه مهمتر زیتون میوهای مقدس است که خداوند در قرآن به آن سوگند میخورد و در آیه 35 سوره نور، وجود مقدس خویش را به شجره مبارکه زیتون تشبیه میکند.
بطور خلاصه: طرحی که ما داشتیم (علاوه بر چاههای عمیق از رده خارج شهرداری) حفر چندین حلقه چاه عمیق و انتقال آب به چند مخزن بود و پس از آن لولهکشی آب در تمام باغات بصورت انشعابهای مختلف و متعدد و نهایتاً آبیاری قطرهای باید انجام میگرفت و کنتورگذاری میشد. البته اولین جائی که قرار بود آب آن استخراج و پمپاژ شود آب سر قنات بود که قرار بود به مخزن بزرگی که بر فراز «تپه سه سنگ نزدیک گوریک» ساخته می شد منتقل گردد. چاه سرقنات در ابتدای دره چپ و راست قرار دارد که پس از لایروبی قناتها در دوره ما، آبدهی بسیار خوبی داشت و در حجم عظیمی به هدر میرفت.
در این رابطه با طرح فوق چندین کار مقدماتی انجام دادیم:
اول: تبلیغ و برگزاری جلسات متعدد با باغداران و مردم و پخش چندین آگهی در سطح شهر به منظور توجیه اقتصادی طرح مذکور و تشکیل تعاونی باغداران که تعدادی از باغداران در مرحله نخستین در جلسه شرکت کردند و راهکارهای لازم به آنها داده شد و طرح مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت.
دوم: با یک کارخانه تعطیل شدۀ تولید لولههای پلیاتیلن وارد مذاکره شدیم و قرار شد خط تولیدشان را راه بیندازند و خرید محصولاتشان را ما تضمین کنیم البته با قیمت مناسب و تعدیل عوارض.
سوم: با اداره خدمات کشاورزی در شمال کشور برای دریافت نهالهای اصلاح شده زیتون درجه یک، در حد چند میلیون اصله مذاکرات مفصل و متعدد کردیم و قول مساعد گرفتیم. این طرح برای آنها هم که یکی از وظائف ادارهشان موضوع «ترویج» بود بسیار اهمیت داشت و برای آنها نیز امتیاز به حساب میآمد.
نکته دیگر اینکه: وزارت کشاورزی و وزارت تعاون از این طرح حمایتهای کامل قانونی میکردند و قرار بود آموزشهای لازم را در تمام زمینهها به مردم داده شود.
چهارم: برنامهریزی مقدماتی برای اخذ وام چند ده میلیارد تومانی از بانک کشاورزی استان بود که قرار بود پس از تشکیل تعاونی و افتتاح حساب و واریز حق عضویت و خرید سهم توسط باغداران صرفاً برای حفر چاه و لولهکشیهای عمده برای آبیاری قطرهای و خرید نهال با یارانههای دولتی، در چندین نوبت فاز به فاز وصول شود. البته چندین حلقه چاه عمیق و متروکه شهرداری نیز برای اجرای فاز اول این طرح و مشارکت شهرداری با مردم در دستور کار بود که داستان مفصلی دارد.
پنجمین کاری که انجام شد گفتگو با اداره کل صنایع استان به منظور دریافت موافقت اصولی طرح احداث سه کارخانه روغنکشی و صنایع تکمیلی و صنایع بستهبندی بود. علاوه بر این درباره هدایت سرمایهگذاران داخلی و خارجی به منظور مشارکت با تعاونی باغداران در تأسیس این کارخانجات نیز صحبت شد و موافقت ضمنی آن اداره کل اخذ گردید.
این طرح نیز برای وزارت صنایع از این لحاظ حائز اهمیت بود که جزو وظائف قانونی و ذاتی آنها بشمار میآمد و در صورت راه انداختن این خط تولید استراتژیک که نقشی عظیم در خودکفائی کشور داشت امتیاز بزرگی برای آن اداره به محسوب میشد.
در کنار این اقدامات با اداره برق برای برقرسانی به تمام راههای اصلی باغات صحبت شد که هیچ مانعی برای اینکار وجود نداشت. با سازمان آب منطقهای فارس برای اخذ مجوز حفر چندین حلقه چاه عمیق وارد مذاکره شدیم، شرط آنها این بود که فقط در صورت تشکیل تعاونی چنین مجوزی به تعاونی (و نه افراد) داده خواهد شد. نکته مهمی که در تمام این صحبتها و مذاکرات اولیه برای ادارات ذیربط با ارزش به حساب میآمد وجود شخصیت حقوقی شهردار و حمایت شورای شهر از این قضایا بود هر چند این طرح بزرگ ارتباطی با وظایف قانونی شهرداری نداشت.
در فاز اول این طرح حداقل هزار نفر به خوبی با درآمد مکفی شاغل میشدند و در فازهای بعدی اشتغال چند برابر و بیکاری در این شهر و این منطقه برچیده میشد. علاوه بر این تمام باغدارانی که عضو تعاونی میشدند از کلیه حمایتهای قانونی دولت و یارانههای مخصوص زیتون بهرهمند میگشتند و هر کس به اندازه سهم خود استفاده میبُرد. همانگونه که در نامه اولیه که در شهر پخش شد (و برخی از باغداران هنوز آن را دارند) نوشته بودیم باید تمام مردم شهر (بویژه مستمندان) عضو آن تعاونی می شدند و کسانی هم که باغدار نبودند میتوانستند با شرایط خاصی سهامدار بشوند و مخصوصاً در صنایع وابسته به اینکار شراکت داشته باشند و لذا سود کارخانجات هم بطور مساوی بین تمام مردم تقسیم میشد.
علاوه بر برکات اقتصادی و فرهنگی، چشمانداز دهساله (و صد سالۀ) این طرح از لحاظ طبیعی نیز بسیار شایان توجه بود چون منطقه در مدت کمی لباسی سبز و زیبا به تن میپوشید و باغات از این وضعیت فلاکت بار نجات مییافتند. باغداران برای نگه داشتن درختان انگور خود نیز هیچ منع و محدودیتی نداشتند یعنی اگر کسی میخواست درختهای انگور باغش را هم نگه دارد و یا پس از مدتی کلیه انگورها را تبدیل به زیتون کند مشکلی نبود. مهمترین موضوع، آبرسانی به باغات و تشکیل تعاونی و مدیریت ویژه طرح بود.
طرح فوق اگرچه مراحل اولیه قانونی تأسیس را به خوبی پشت سر گذاشت ولی تولد آن مصادف شد با برکناری من از پست شهرداری. بعد از ما تعاونی باغداران تشکیل شد ولی نه با هدف بزرگی که ما دنبال میکردیم و نه در سطح و مقیاسی که برایش برنامه ریزی کرده بودیم...
نکته نهائی: در اکثر شهرها و روستاهای ایران یک بیعدالتی بزرگ تاریخی و اجتناب ناپذیر حکمفرماست و آن نحوه استفاده از آبهای زیرزمینی است که ثروت عمومی به حساب میآید ولی در تملک عدهای خاص است. مثلاً در زرقان خودمان، آبی که زیر زمین است متعلق به بیش از پنجاه هزار نفر ساکنین آن است ولی فقط چهل پنجاه نفر که چاه (مخصوصاً چاههای عمیق دارند) سرمایه تمام مردم را از زمین استخراج می کنند و شبانه روز به باغ و مزارع خود آب بی حساب می دهند و اگر شهر نشست کند تمام مردم آسیب می بینند، البته رفع تبعیض مسالمت آمیز و رسیدن به عدالت اجتماعی کاری است شدنی بشرط مطالبۀ عمومی و مدیریت و برنامهریزی مسئولین.
یکی از جلوههای این بیعدالتی در کشتزارها و باغستانهای دیم متجلی میشود. این بیعدالتی دو جنبه دارد: یکی در زمینه حیات انسانی و دیگری در زمینه حیات گیاهی.
در زمینه حیات انسانی، اکثر انسانها این ظلم را بعنوان یک قسمت و تقدیر پذیرفتهاند و به ناچار صبر میکنند. توجیهشان هم این است که «خدا دلش خواسته به یک نفر همه گونه امکاناتی داده و به دیگران نداده و لذا آنکه از امکانات بهرهمند است میتواند روزانه میلیاردها لیتر آب از سفرههای زیرزمینی بکشد و باغ و زراعتش را با آبیاری «غرقابی» سیراب کند ولی آنکه ندارد باید در مصرف یک لیوان آب هم صرفهجوئی نماید. البته این توجیه آنهاست، من این توجیه را قبول نداشته و ندارم و نام این ظلم و تبعیض را قسمت و تقدیر و سرنوشت نمیگذارم. خداوند عادل و رحمان و رحیم است و بزرگترین سرمایهای که به هر فرد داده ثروت عقل و تدبیر است که با آن میتواند به خوشبختی و رستگاری در دنیا و آخرت برسد.
اما نوع دوم این بیعدالتی که در حیات گیاهی به چشم میخورد، بسیار دردناک و کُشندهتر و جانگزاتر است و البته برای کسانی که فریادهای العطش گیاهان را نمیشنوند این بیعدالتی موضوعیت ندارد.
در تاکستانهای دیم زرقان اگر کسی گوش جان باز کند فریادی بزرگتر از تعداد هزاران رعد میشنود که لحظهبهلحظه تکرار میشوند و به سقف آسمان میخورند همراه با اشک و آه فرشتگان به زمین بر میگردند و اگر بارانی ببارد همان اشک فرشتگان است که اندکی از آن به ریشههای صبور این زبان بستهها میرسد و قسمت عمدهاش به سفرههای زیرزمینی میرود تا از چاههای عمیق و نیمهعمیق سر برآورد و به کشتزارهای غرقابی برسد و دوباره همان آه و ناله و ماتم و فریاد تاریخی. انسانها قدرت توجیهگری و فرار از حقیقت دارند ولی گیاهان نمیتوانند این تبعیض را تحمل کند. مگر درختان باغ «آقای الف» چه گناهی کردهاند که باید یک عمر تشنگی بکشند و فریاد بزنند و قطرهای آب به حلقوم تشنهشان نرسد در حالیکه درختان باغ «آقای ب» را در همسایگی خود میبینند که هر روزه در دریای آب شناورند.
حرف من این است که اگر به فکر نجات خود نیستیم حداقل به فکر نجات این زبان بستهها باشیم. حالا فلان باغدار دلش خوش است که اگر باغش از تشنگی میمیرد حداقل زمینش را با قیمت عالی و گاه با ارقام نجومی میفروشد. ولی این راه نجات نیست شاید راه نجاتی سادهتر از فروش و فرار نباشد ولی این راه عقلانی نیست چون بجای حل شدن مسئله فقط صورت آن پاک میشود.
راه حل اصلی، تشکیل یک تعاونی و بهرهبرداری عمومی از آبهای زیرزمینی است. قطعاً آبی که در حوضچههای زیرزمینی هر شهر است متعلق به تمام مردم است و خداوند آن را برای همگان خلق کرده است، اما اگر یکهزارم مردم هر شهر نهصد و نود و نه درصد از این مائده الهی را به خود اختصاص میدهند از بیعدالتی خداوند نیست، حتی نباید تقصیر را متوجه حکومتها کرد.
مقصر اصلی، اکثریتی هستند که از عقل خود برای کسب رفاه و امکانات بیشتر و بهتر استفاده نمیکنند. حتی اگر آیه تعاون در قرآن نیامده بود این تعاون بعنوان یک اصل فطری در نهاد تمام بشریت وجود دارد و تمام دولتهای جهان، سازمانهائی با همین ایده تشکیل دادهاند و مردم از آنها استفاده میکنند. در نظام مقدس جمهوری اسلامی این ایده قرآنی، نهادینه شده و بصورت یک وزارتخانه قانونی درآمده که زیباترین ثمره نظام است. اگر عده قلیلی با استفاده از ثروت خود از آبها بهره میبرند اکثریت مردم میتوانند با تشکیل یک تعاونی جامع و همگانی (نه مثل تعاونی قبل) در بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی با آنها همطراز شوند. پس نباید این بیعدالتی که توسط خود مردم بوجود آمده به حساب تقدیر گذاشت چون خداوند، خودش فرموده که سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه مردم خودشان سرنوشتشان را تغییر دهند. یعنی سرنوشت تغییر دادنی است.
به هر حال، طرح تشکیل تعاونی زیتون کاران نه فقط برای شهر ما بلکه برای تمام کشور قابل اجرا و الگوبرداری است البته نیاز به چند امر مهم دارد:
اول : مدیریت صحیح و سالم و کارآمد و برنامهریزی و زمانبندی معقول و منطقی
دوم: اعتماد به نفس و اراده عمومی و کنار گذاشتن اختلافات و تنگ نظریها و تشکیل تعاونی
سوم: پیگیریهای اداری و عملیاتی در تمام ردههای مدیریتی از شهر تا کشور
بدون شک، اگر این طرح در فاز اول فقط برای باغداران یک منطقه خاص اجرا شود در عرض چند سال به فازهای بعدی هم میرسد. نکته مهم اینکه باید دوباره فراخوان داده شود و اقدامات قانونی صورت گیرد، از تمام پتانسیل شهر و شهرستان باید استفاده بهینه شود و جلو اتلاف وقت و تعلل گرفته شود. اما حقیقت امر این است که اجرای چنین کاری در وظایف هیچکدام از ادارات نیست و فقط و فقط یک شورای شهر کارآمد و انتخاب یک شهردار خستگی ناپذیر و از خود گذشته و خاکی قادر به انجام این پروژۀ بزرگ و ملی و عام المنفعه و ماندگار است. به امید آن روز که دیر نیست و بقول مرحوم علامه اقبال : ای جوانان عجم جان من و جان شما.... یا علی مدد. والسلام – بازنویس - بهمن 1401